امروز پنج شنبه , 24 آبان 1403
پاسخگویی شبانه روز (حتی ایام تعطیل)
دانلود تحقیق درمورد مباني علم جغرافيا
با دانلود تحقیق در مورد مباني علم جغرافيا در خدمت شما عزیزان هستیم.این تحقیق مباني علم جغرافيا را با فرمت word و قابل ویرایش و با قیمت بسیار مناسب برای شما قرار دادیم.جهت دانلود تحقیق مباني علم جغرافيا ادامه مطالب را بخوانید.
نام فایل:تحقیق در مورد مباني علم جغرافيا
فرمت فایل:word و قابل ویرایش
تعداد صفحات فایل:75 صفحه
قسمتی از فایل:
برنرBrenner (گذرگاه آلپي است) نيز از جهت ارتباط، نقش برجسته اي بين شمال و جنوب اروپا بدست آورد.
زماني كه عوامل تجاري به شمال «اطلس شمالي» منتقل گشت (دهانه رود هاي وزر “Weser” الب «Elbe » راين «Rhine » و تايمز نقش بندري قابل ملاحظه اي كسب كردند. در نتيجه از اعتبار و ارزش موقع جغرافيائي ونيز و گذر گاه برنر به سرعت كاسته شد. امروزه شهر ونيز بهشت جهانگردان محسوب مي شود و گذرگاه برنر تنها قطارهاي معمولي را عبور مي دهد.
(شكوئي، فلسفله جغرافيا، صص 243-245)
مفهوم زمان در جغرافيا:
شرح پديده هاي مكاني در جغرافيا، در ارتباط با تحول آنها در« طول زمان» مطالعه مي شود. تحولات دريك ناحيه يا در يك پديده جغرافيائي بيانگر تغيير آن در طول زمان است. اين تحولات ممكن است در مدت كوتاهي صورت بگيرد و ياد در جريان قرنها عملي شود، از اينرو، امروزه هر پديده جغرافيائي را كه مشاهده مي كنيم تحول و تكامل خود را در زمانهاي گذشته و تحت شرايط خاص به انجام رسانده است.
William Mooris Davis :
در اوائل قرن بيستم ابتدا مفهوم تحول و تكامل به وسيله ويليام موريس ديويس آمريكائي در مورد سيكل تكامل اشكال ناهمواريها ( مراحل : جواني، تكاملي و پيري) مطرح شد. بعدا مكتب جغرافيايي ناحيه اي فرانسه ، بررسي تحول – تكامل را در داخل چشم اندازهاي فرهنگي مورد تأكيد قرار داد.
در كشور ما ايران مبحث زمان در « تقويم زراعي» در كشاورزي مطرح است. زمان دسترسي به مراكز فروش و ارائه محصولات باغي و زراعي براي كشاورزان مهم است.
مفهوم فضادر جغرافيا:
درجغرافيا مفهوم فضا، بصورت علمي، تقريبا از دهه 1950 ، با مطالعه فردكورت شيفر، در مـورد ( استثناگرائي در جغرافيا) وارد ادبيات جغرافيائي شد. مفهوم فضا در جغرافيا به « بخشي از سطح زمين كه محتواي مادي و اجتماعي دارد» اطلاق مي شود. از اين دو فضاي جغرافيائي شامل طبيعت و همه منابعي است كه بطور مستقيم و غير مستقيم مورد نياز انسان است. در هر ناحيه جغرافيائي و در ارتباط با موقع مكاني و جغرافيائي نقاط واقع برروي كره زمين، فضاهاي مختلفي به چشم مي خورد.
جغرافيدانان مفهوم فضا را به دو صورت بكار مي برند:
الف) فضاي طبيعي كه بر آن قوانيني طبيعي حاكميت دارد مانند: دوري و نزديكي به درياها و اقيانوسها مقدار نزولات جوي، پوشش گياهي، ويژگيهاي اقليمي و..؛
ب) فضاي اجتماعي كه نتيجه كاركرد فعاليتهاي انساني است و از قوانين اجتماعي تبعيت مي كند. فضاهاي فرهنگي، آموزشي،شغلي، تفريحي،تحقيقاتي از جمله دست آوردهاي فضاهاي اجتماعي هستند. گوناگوني فضاهاي اجتماعي معلول جامعه، نژاد، فرهنگ،توان محيطي، تاريخ،دانش و تكنيك و سياست و سرانجام نظام اداري و اقتصادي است. پيشرفتهاي جوامع در زمينه هاي گوناگون سبب ايجاد و خلق فضاهاي اجتماعي جديدتري خواهد شد.
انسان و محيط جغرافيائي :
انسان موجودي است كه تحت تأثير شديد محيط و از جمله آب و هوا مي باشد. ارتفاعات زياد، بيابانهاي خشك و سوزان، جنگل هاي انبوه،مناطق يخ بسته شمال و جنوب كره زمين از پذيرش انسان و انتشار آن جلوگيري مي كند. در اينصورت انسان در مكاني اسكان مي يابد كه از نظر معيشت و رفاه با مشكل چنداني روبرو نشود. با اين وجود انسان در هر محيط كه چشم بدنيا مي گشايد به نوعي با آن سازگاري پيدا مي كند و اگر دچار مشكلات اقتصادي،معيشتي، اجتماعي و سياسي شود مجبور به جابجائي و مهاجرت مي شود.
زندگي در محيط هاي مختلف شرايط خاص خود را دارد، محيط هاي سرد و يخبندان به ميزان زياد توان و فعاليت انسان را سلب مي كند؛ در محيط هاي گرم، گرماي زياد موجب تعرق زياد بدن و نوعي سستي و رخوت شده، بخش زيادي از وقت او به خواب اختصاص مي يابد. حشرات و بيماريهاي انگلي و روده اي نيز سبب افزايش تلفات مي شود. فقط آب و هواي معتدل است كه سبب محدوديت انسان نمي شود . جلگه ها به سبب شرايط مناسب كشاورزي باعث پيدايش بزرگترين شهرها شده اند حدود جمعيت جهان بين عرض هاي جغرافيايي 20-60 درجه زمين و آنهم در نيمكره شمالي مستقر شده اند در اين مورد به نمودار شماره (1) كه پراكندگي جمعيت را بر مبناي عرض جغرافيائي نمايش مي دهد توجه شود.
با توجه به نمودار شماره (1) كه پراكندگي جمعيت جهان را نمايش مي دهد مي توان گفت:
توزيع جمعيت در دو نيمكره زمين بسيار نامتوازن است، طوري كه كمتر از 10 درصد جمعيت جهان در نيمكره جنوبي و 90 درصد جمعيت جهان در نيمكره شمالي مستقر مي باشند.
- توزيع جمعيت در نيمكره شمالي هم بصورت بسيار ناهمگون توزيع شده است.
حدود ساكنان كره زمين بين عرضهاي جغرافيائي 20درجه تا 60 درجه شمالي كه قسمت اعظم آن منطبق با دنياي قديم است زندگي مي كند؛
بزرگترين بيابانهاي كره زمين و عظيم ترين رشته كوههاي جهان مثل هيماليا و آلپها در اين منطقه واقع گرديده اند.
اين قسمت از كره زمين چهار قطب جمعيتي جهان كه عبارتند از: جنوب آسيا، شرق آسيا، اروپا و شمال شرقي آمريكاي شمالي را در برمي گيرد و بيش از جمعيت جهان در اين مناطق زندگي مي كنند و حال اينكه تنها 10 درصد از خشكيهاي كره زمين را شامل است.
دومين گروه مناطق تراكمي و يا قطبهاي ثانوي جمعيت مناطق پراكنده تري را شامل مي گردد،كه مي توان: كاليفرنيا، قسمتهاي ساحلي برزيل، دره نيل ، قسمتهايي از آفريقاي غربي و آفريقاي جنوبي را نام برد.
جمعيت كره زمين در گذر زمان با توجه به تحول محيطي و تحول علمي:
حدود 20000 سال قبل تعداد كل جمعيت كره زميني (5) ميليون نفر بود كه اين جمعيت بخاطر عدم برخورداري از تكنولوژي و با استفاده از تكنولوژي سنتي خود از طريق شكار و جمع آوري دانه هاي گياهي ارتزاق مي كردند. حدود 000/10 سال قبل ابتدا در خاور ميانه، سپس در هندوستان، چين، مكزيك و پرو كشاورزي و دامپروري وسيع معمول شد و كم كم شهرها بصورت امروزي بوجود آمد.
حدود قرن 16 رقم جمعيت كره زمين به عدد 500 ميليون نفر رسيد، شهرهاي پايتختي، شهرك هاي تجاري، مراكز مذهبي بزرگ بوجود آمدند و مناطق فرهنگي متمايز شكل گرفت.
در دهه هاي 1500 اكتشافات جديد جغرافيائي اروپائيان سبب كشف دنياهاي جديد شد و در 1750 انقلاب صنعتي در انگلستان بوقوع پيوست كه نيروي حاصل از ماشين، تغييرات زيادي در محيط جغرافيائي بوجود آورد.
ذغال سنگ و بدنبال آن نفت ، ماشين ها را به حركت در آورده و مواد خام طبيعت را به كالا تبديل كرد و الگوهاي جديد تجارت را بوجود آورد و در نتيجه قسمت هاي دور افتاده كره زمين را بهم پيوند داد، كه اين پيوند از طريق تبادل و تعامل كالا و مواد خام بين آنها حاصل شد.
از سال 1800 كه جمعيت جهان به بيش از يك ميليارد نفر رسيد و بخاطر كشف سرزمين هاي جديد ميليون ها نفر از اروپا بويژه انگلستان به آمريكا و استراليا و آفريقا مهاجرت كردند. اروپائيان مولد سرمايه، دانش و تكنولوژي و بوميان تأمين كننده نيروي كار بودند و جوامع استعماري شكل گرفت.
در حال حاضر « سال 2005» بيش از 6 ميليارد نفر جمعيت در جهان نا برابر زندگي مي كنند كه حدود